شعار سال: پرسش ساده از این قرار است که چرا بهرغم گسترش امکان عرضه عمومی طنز، فضای طنز فارسی در عرصههای مختلف کمتر نشانی از خلاقیت و ذوقورزی گذشته را دارد؟! پیش از آن باید پرسید اصلاً طنز فارسی در این یکی – دو سال اخیر از چه کیفیتی برخوردار است، به سمت ابتذال در تکاپو و حرکت است یا خلاقیت؟! دیگر آنکه چرا طنز ما در سینما و شبکههای اجتماعی و برخی فضاهای دیگر به خنداندن صرف مخاطب فروکاسته شده است و از آن نگاههای انتقادی آن چنان که باید و شاید خبری نیست؟! و سؤالهای دیگر درباره «طنز» مایه این گزارش است و این گزارش هم به بهانه درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد طنزپردازی بزرگ رقم میخورد.
شبکههای اجتماعی بلای جان طنز
علی درخشی، طنزنویس و کارگردان انیمیشن طنز پرطرفدار «دیرین دیرین» به «ایران» میگوید:«خیلی وقت است طنز خلاق و اثرگذار نمیبینم. من بخش عمدهای از این وضعیتفاجعهبار را زیر سر شبکههای اجتماعی و کمکاری و غفلت رسانههای رسمی در این عرصه میدانم. من هیچ دورهای را سراغ ندارم که تا این اندازه سطح سلیقه عمومی تنزل کرده باشد. از طرفی رسانههای رسمی، دغدغهها و علائق و نیازهای مخاطب را به رسمیت نمیشناسند و مخاطبها هم بخش عمدهای از نیازشان را به سرگرمی و خنده در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند.» این فقط داستان طنز در شبکههای اجتماعی نیست، تلویزیون و سینما هم وضعیت بهتری ندارد.
روزگار عُسرت کمدی تلویزیونی و سینمایی
از نمایش مجموعه تلویزیونی خلاقانه و با مایههای طنز «روزی روزگاری» و فیلم سینمایی «اجارهنشینها» یا مجموعه طنز تلویزیونی «مثل آباد» قریب سه دهه میگذرد؛ اما گویی قرنی گذشته است و دیگر از سریالها و فیلمهایی در آن عیار خبری نیست. سروش صحت فیلمنامهنویس و سینماگر، به «ایران» میگوید: «یک اثر خلاقانه و مؤثر طنز باید مخاطب را بخنداند، عام و خاص را جذب کند و مهمتر اینکه لایههای دیگری داشته باشد و غیر از خنداندن مخاطب، مصائب و چالشهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را نیز بازگو کند.» این سینماگر پرهیز دارد، از اثر یا آثاری واجد ویژگیهای ذکر شده نام ببرد اما معتقد است: «سینما و تلویزیون ما در این سالها باوجود درگیری با چالشهای متعدد همچنان آثار خلاقانه و تأثیرگذاری را خلق و عرضه میکند.» سینمای کمدی بیش از همه ادوار گذشته در سه – چهار سال اخیر تولید داشته است و در فروش هم کم و بیش با توفیق همراه بودند، اما کمتر اثری است که بتوان ویژگیهای یاده شده از سوی سروش صحت را برای آنها برشمرد. کمدیهای درگیر شوخیهای جنسی که سعی میکند با بهرهگیری نه چندان خلاقانه از رقص توجه مخاطب را جلب کند و آن را بخواند؛ از سروش صحت میپرسم؛ به اعتقادشما سینمای کمدی ما سینمای نازل و رو به افول از حیث ارزشهای خلاقانه و زیباییشناسی نیست؟! او پاسخ میدهد، «من منتقد نیستم و همه آثار را ندیدم ترجیح میدهم همه را به یک چشم نبینم؛ اما طبیعی است که همه آثار از یک کیفیت برخوردار نباشند، برخی ضعیف و شماری هم با قوت باشند.» شمار زیادی از فعالان و مخاطبهای سینما معتقدند، کفه آثار مبتذل و فاقد خلاقیت سینمای کمدی بسیار سنگینتر از کمدیهای خلاق و تأثیرگذار است. آثار طنز تلویزیونی هم وضعیتی بهتر از سینما ندارند، گذشته از آنکه تاکشوها و برنامههای مجریمحور جای سریالها را گرفتهاند، در عرصه مجموعههای طنز هم از آن شکوه آثار سالهای دهه شصت و هفتاد خبری نیست. سروش صحت از داورهای برنامه پر مخاطب «خندانندهشو» به این مسأله اشاره میکند و معتقد است: «برنامه مفرح و طنز خندوانه و مسابقه خندانندهشو، از معدود برنامههای تلویزیونی بود که اقبال گسترده مخاطبها را در پی داشت و توانست با بهرهگیری از چهرههای مهم طنز تلویزیونی و سینمای ایران، در ارتقای فضای طنز مؤثر واقع شوند.»
طنزپردازی مکتوب و مصائب بیپایان سانسور
طنز نسبت مستقیمی با فضای اجتماعی و چالشهای عمومی دارد و بیشک با گسترش فشارهای مالی و اجتماعی و افزایش انسداد در فضای اطلاعرسانی شهروندان برای مقابله با چالشهای زندگی فردی و اجتماعی بیش از پیش دست به دامان طنز و شوخی میشوند، اما در سالهای بحرانی و غمانگیز جنگ هم با وجود نیاز روزافزون مردم به فرح و شادی و کاستن از رنج جنگ و مصائباش تا این حد سطح سلیقه عمومی در پیگیری و بهرهگیری از طنز سقوط نکرده بود. موضوعی که علی درخشی بر آن تأکید میکند و به «ایران» میگوید: «در سالهای جنگ معدود مجلات طنز در سطح عالی نیاز مخاطب به طنز و سرگرمی را پاسخ میدادند و هرگز هم به ابتذال هنری گرفتار نشدند و با حضور چهرههایی مانند استاد جواد علیزاده و دیگر طنزپردازهای با سابقه فضای طنز نوشتاری و مکتوب ما به مراتب خیلی بهتر از الان بود.» اما این تنها دلیل ابتذال طنز در روزگار کنونی نیست، چالش دیگر فضای طنز ما نه تنها در این سالها و بلکه در همه ادوار عدم رواداری و برخورد سلبی و حذفی و تخریبی با فعالان این عرصه سبب شده است که عملاً اهالی طنز برای عرضه آثارشان با محدودیتهای متعددی مواجه شوند؛ موضوعی که سروش صحت بر آن تأکید میکند و انتظار دارد فضا برای فعالیت طنزپردازها بازتر شود و میگوید: «صاحبان قدرت و مردم و صاحبان حرفههای مختلف نباید از شوخی تلقی توهین و اهانت کنند و بگذارند اهالی طنز کارشان را بکنند.» اما بزرگمهر حسینپور کارتونیست به گزارشگر «ایران» میگوید: «سانسور نمیتواند مانعی برای هنرمند خلاق طنزپرداز باشد و تجربه تاریخی ما هم این را ثابت میکند؛ که بهرغم سانسور آثار درخوری در فضای هنر و ادبیات ما خلق شده است. از آن جمله مینیاتور که اساساً محصول سانسور است.»
طنزپردازهای جوان و عمق اندک تجربه و دانش
مخاطب این سطور خوب است، به این پرسش پاسخ دهد، از آخرینباری که اثری طنز عمیقاً توجه شما را به خویش جلب کرد، چند ماه یا سال میگذرد؟! در طول شبانه روز با موقعیتهای کمیک متعددی روبهرو میشویم؛ اما کمتر بازتاب آن کمدیهای بیپایان زندگی را در آثار هنرمندان طنزپرداز این سالها میبینیم؛ موضوعی که بزرگمهر حسینپور هم آن را تأیید میکند و به «ایران» میگوید: «از آخرینباری که طنزهایی خواندم و دیدم و بسیار سر ذوق آمدم سالها میگذرد، سالها پیش طنزهای جاندار ابراهیم نبوی، عمران صلاحی و کیومرث صابری فومنی حالم را خوب میکرد یا در عرصه تصویر آثار کامبیز درمبخش همواره برایم جذاب بوده است. اما این سالها جوانها کمتر میخوانند و تلاش میکنند و در طراحی ضعیف هستند و همچنین آن سردبیرهای سختگیر از نشریهها و رسانهها رفتند و بدتر از همه شبکههای اجتماعی فرصتی را رقم زده است که هرکس صاحب تریبون برای عرضه آثار و دیدگاهش شود و آن فرایند سخت و سنگین احراز صلاحیت انتشار آثار از میان برداشته شده است و همه اینها دست به دست هم داده است که طنز ما رو به کاستی و ضعف بگذارد.» البته کاهش ارزشهای هنری و زیباییشناسی آثار طنز لزوماً به شمار زیاد جوانان فعال این عرصه ربط ندارد؛ ابوالفضل زرویی نصرآباد هم بیست و سه ساله بود که «تذکره المقامات» را دست گرفت و از اُمیدهای گل آقا بود؛ امیدی که بسیار کوشید و با خلاقیت و پشتکار خلاقانه دیگران را خنداند تا دیوار تعاملهای اجتماعی مردم را با هم کوتاه کند و راهی برای تعامل بیشتر مردم با حاکمیت باز کند.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته روزنامه ایران تاریخ انتشار 14 آذر 97، کدخبر: 492106، www.iran-newspaper.com